بعد از برکناری ناگهانی کرانچار، وقتی علی دایی به‌عنوان سرمربی پرسپولیس انتخاب شد، همه آن را اتفاق مثبتی می‌دانستند.

دایی

برای طرفداران دایی این فرصتی بود تا او شایستگی‌اش را به‌عنوان مربی ثابت کند و نشان دهد که برکناری‌اش از تیم ملی اشتباه بوده. دیگرانی هم که منتقد علی دایی در کسوت سرمربی تیم ملی بودند، باور داشتند که برای یک مربی تازه کار هدایت یک تیم باشگاهی مناسب‌تر است و ‌ای کاش او به جای آنکه یک شبه به مهم‌ترین نیمکت ایران ‌می‌رسید، پله‌ها را یکی یکی طی می‌کرد. این می‌توانست تولد تازه‌ای برای دایی مربی باشد و او با درس گرفتن از اشتباهاتی که در تیم ملی داشت، نگاه تازه‌ای را برای پربارتر کردن کارنامه مربیگری‌اش انتخاب کند. گذشت زمان اما نشان می‌دهد که دایی هنوز همان دایی تیم ملی است.

جنجال بازی پرسپولیس و استیل‌آذین یک بار دیگر علی دایی را زیر ذره بین برد و او به‌عنوان فردی که از بازیکنانش خواست توپ را به حریف پس ندهند، یکی از متهمان ماجراست. این اتفاق در فوتبال ایران بی‌سابقه بود و حتی مربیانی که بارها به مسائل مختلف متهم شده‌اند هم پیش‌از این چنین دستوری به بازیکنان شان نداده بودند. کافی‌است هرکدام از مربیان دیگر لیگ را به جای او فرض کنید تا ببینید چه تغییری در داوری‌تان به‌وجود خواهد آمد. در واقع همین پیشینه علی دایی است که قضاوت درباره او را سخت می‌کند. دایی به‌عنوان مهاجم و کاپیتان تیم ملی تقریبا همه قله‌های ممکن را فتح کرد.

او بهترین بازیکن آسیا شد، به بوندس لیگا و بایرن‌مونیخ رفت، در لیگ قهرمانان اروپا گلزنی کرد و رکورد تعداد گل ملی را شکست. دایی بازیکن از زمانی که به‌عنوان یک مهاجم سرزن در بانک تجارت شناخته شد، روز به روز به اعتبارش اضافه کرد و در فوتبال ایران و جهان به بازیکن قابل اعتنایی تبدیل شد. برای دانستن جایگاه بین‌المللی او، کافی است با خبرنگاران آسیایی صحبت کنید تا ببینید چگونه هنگام نام بردن از دایی با چشم‌هایی گرد شده او را تحسین می‌کنند و البته خبرنگاران اروپایی که اکثرا فوتبال ایران را با علی دایی می‌شناسند.

اما رفتار علی دایی در کسوت سرمربی، در نقطه مقابل زمان بازیگری او قرار دارد. هر هفته که از لیگ می‌گذرد، او از اعتبار سال‌های بازیگری‌اش برای رسیدن به اهداف کوچک هزینه می‌کند و منحنی محبوبیتش روز به روز نزول می‌کند. این معامله برای مردی که گفته می‌شود شم تجاری بالایی دارد، همه‌اش ضرر است. مرور اتفاقات این فصل، نشان می‌دهد دایی برای به کرسی نشاندن حرف‌هایش، تن به چه ماجراهایی داده، شکایت از هیأت رئیسه فدراسیون به خاطر مالیات زمان مربیگری‌اش در تیم ملی و کشیده‌شدن این درگیری به برنامه 90، درگیری لفظی با خبرنگاران در کنفرانس‌های مطبوعاتی، اخراج شیث، بازگرداندن او و اخراج دوباره‌اش، درگیری فیزیکی با لیدرهای باشگاه، درگیری لفظی با مظلومی پس از دربی 70 در برنامه 90 و سرانجام جنجال بازی با استیل آذین که به‌نظر نمی‌رسد تاثیر زیادی در سرنوشت پرسپولیس در این فصل داشته باشد.

دایی مسیر اسطوره شدن را تا وقتی که باپیراهن شماره 10 در تیم ملی بازی می‌کرد به‌خوبی طی کرد. او گلزنی بزرگ، مهاجمی خستگی ناپذیر، لیدری فوق‌العاده و بازیکنی بااخلاق بود ولی به‌عنوان مربی وارد منازعاتی شده که در شان او نیست و در این میان بیش از هر فرد یا جریان دیگری به اعتبارش ضربه می‌زند.اسطوره‌های فوتبال در همه دنیا محبوبیت بالایی دارند. این محبوبیت را می‌توان از مجسمه‌هایی شناخت که برای یادبود آنها در ورودی ورزشگاه‌ها می‌سازند؛ از مجسمه اوزه بیو در مقابل ورزشگاه لوژ بنفیکا گرفته تا مجسمه لوبانوفسکی در ورزشگاه لوژنیکی دیناموکیف و مجسمه بابی مور در برابر آپتون پارک. دایی اما با تیشه به جان مجسمه‌ای افتاده که می‌تواند در آینده از او ساخته شود. دایی مربی، بزرگ‌ترین دشمن دایی بازیکن است و با ادامه این روند مجسمه‌ای از او ساخته نخواهد شد.

کد خبر 132535

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز